براهنی و انفعال در عشق

براهنی گرچه در سیاست و نقد ستیهنده بود و زبانی گزنده داشت اما در عشق و نگارش تجربۀ عشقی، منفعل و بی اراده و اثرپذیر است. منِ شاعرانه‌اش در تغزل با معشوق، برگ کاهی است در مصاف تندباد. این وادادگی و انفعال را بیش از هر چیز با فعل سببی برای متکلم وحده (من) می‌بینیم.

▫️یادگارم کن به دیوارهای هیچ و بنویسانم
▫️حالا نگو که شهر مرا آفتاب می‌رواند/ یک زن نمی‌رواند/ مرا به او بخواهانید ....

ادامه نوشته

سبک و پادسبک: پژواکهای سبکی

پادسبک درست در تقابل با سبک است. پس از نخ نما شدن یک سبک، و تکرار ملال‌آور رفتارها، میل به تازگی و نوآوری سبب می‌شود تا خیزشی علیه سبک رایجِ بیرمق پدیدار شود. خیزشِ نو دقیقاً سازۀ بنیادین سبک رایج و عنصر اصلی آن را نشانه می‌گیرد و یک سازۀ متضاد و مغایر را بر می‌گزیند. مثلاً عنصر مسلط بر سبک تغزل عرفانی در قرن هشتم و نهم معشوق غیبی بود و .....

(از کتاب صد سال عشق مجازی: مکتب وقوع در قرن دهم، ص 378-390) 

ادامه نوشته

بالاخره منتشر شد

 

کتاب مکتب وقوع در شعر فارسی، در 10 فصل و 464 صفحه از سوی انتشارات سخن در تهران انتشار یافت.
5 آبان 1395

 فهرست مطالب کتاب

ادامه نوشته

بلاغت حذف در غزل سعدی

مدعای این جستار این است که حذف عناصر جمله از شاخصهای برجسته در سبک سعدی است که سخن وی را در میان شاعران فارسی متفرد و یگانه ساخته است. فرض این مقاله بر این است که یکی از عوامل ایجادی سخن «سهل و ممتنع» در سبک سعدی حذف است. 

منتشر شده در سخن عشق، جشن نامۀ استاد حسن انوری (تهران: سخن، 1395) ص 449-483 

دریافت اصل مقاله

 

 

ادامه نوشته

ابیاتی از شعر وقوعی قرن دهم

در چند سال اخیر فرصتی دست داد تا هزار بیت وقوعی از دیوانهای وقوعیان و تذکره‌های قرن دهم و پس از آن گردآوری کنم. امیدوارم که بتوانم آنها را به خوانندگان عزیز شعر فارسی تقدیم نمایم. بیتهای وقوعی گرچه خالی از خیال و مجاز و استعاره است، اما جزئیات حالات و رفتارهای عاشق و معشوق را با دقت به تصویر می‌کشد. البته نه تصویر خیالی، بل تصویر زبانی نزدیک به امر واقع. شما می توانید حالت چهرۀ معشوق را در بیت 1، 11،  در ذهن مجسم کنید. 

 

ادامه نوشته

چشم‌انداز سبک‌پژوهی در زبان فارسی

مطالعات سبك در فارسي دچار کاستی­‌هایی نظری و روش‌شناختي است که برخی از آن‌ها عبارت­‌اند از:

1) غلبه‌ی ذهنیت تاريخ ادبي بر سبک­‌شناسی

2) غفلت از پیوند سبک با درون­مایه و عوامل برون­‌متنی

3) فقدان پشتوانه­‌های نظری ..............

ادامه نوشته

پیش‌گفتار کتاب سبک شناسی

هدف اصلی از تألیف این کتاب، احیای نقش سبک­‌شناسی به مثابهِ میانجیِ دانش­های زبانی و ادبی و پشتوانه‌­ی اصلی نقد روش­مند است. غفلت از امکانات این دانش، مطالعات ادبی را در لغزش­گاه تفسیرهای ذوقی و قضاوت­های شخصی در می­‌غلتاند. نظریه­‌های ادبی در دو دهه­‌ی اخیر، متن­های ادبی فارسی را دست­مایه­‌ی خوانش­ها و تفسیرهای خویش کرده­‌اند. در این خوانش­ها متن بهانه‌­ای است برای بازتولید ایده­‌ها و بازآزمایی مبانی آن نظریه­‌ها. متأسفانه در این‌گونه خوانش­ها نه سرشت متن و تبار آن بازشناخته می­شود و نه پیوندش با تاریخ و سنت و بافت اجتماعی آن..................
ادامه نوشته

انتشار کتاب سبک‌شناسی: نظریه‌ها، رویکردها و روش‌ها

بالاخره کتاب سبک‌شناسی حاوی نظریه‌ها، رویکرده و روش‌ها به بازار کتاب آمد.

برای دریافت فهرست تفصيلي ادامه‌ی مطلب را ببينيد

مقدمه و فهرست کتاب را از اینجا دریافت کنید

ادامه نوشته

متن شدن یا متن نشدن؟!

متن شدن یا متن نشدن؟! مسئله این است.

بحث از حدود، سرشت، چیستی و ماهیت متن  می‌تواند ما را در بحث‌هایی که در چند یادداشت پیشین داشتیم یاری دهد. اصطلاح متن امروزه در کانون مباحث نقد ادبی به‌ویژه رویکردهای متن بنیاد قرار دارد. به این چند اصطلاح دقت کنید:

Text;  Textual; Textuality; Co-text;Context ; Hyper-text; Hypertextuality;  Intertextuality ; Meta-text; Para-text; Texture ;

پرسش من خیلی ساده است ......

ادامه نوشته

روايتهاي خرد در برابر كلان روايتها 2

بحث بر سر « روايتهاي خرد در برابر كلان روايتها » در عصر صفوی میان کاروند با دوستان تا قبل از نیمۀ اسفند ادامه داشت و بعد هوای جشن و نوروز به تعطیلاتش کشاند. تا باز دوست بزرگوار جناب بنی هاشمی در یادداشت دوشنبه 8 فروردین 1390 آن را پی گرفتند. در این یادداشت مروری بر آنچه رفت و ادامۀ بحث:

 سخن کاروند این بود که «عصر صفوی عصر غلبۀ روایتهای خرد است و روایتهای خرد ناشی از فردگرایی و خلاء ایدئولوژی سازندۀ روایتهای بزرگ و ...». گرچه دیوانهای این دوره سراسر غزل است اما سلطه از آن مصرع برجسته و تک بیت است و غزل این دوره بر پایۀ تک بیت استوار است. شواهد متعددی از خود دیوان‌های شاعران برجسته در باب مصرع و بیت ارائه کردیم.

برخی دوستان با دیدگاه کاروند مخالفند و ایراد آورده اند که

ادامه نوشته

روايتهاي خرد در برابر كلان روايتها

در سه قرن دورۀ حاکمیت صفویان، و رواج تک بیت سرایی در ادبیات فارسی، متن بزرگ (اگرچه کمابیش سروده می‌شود) اما  در کانون توجه و ذوق جامعه قرار نمی‌گیرد. خلاقیت در محدودۀ جمله متمرکز می‌شود. دلیل این امر را باید در ساختار اجتماعی و نظامهای عقاید جست. سالهای 900 زمان تغییر در جامعۀایرانی است هم در ساختارهای اعتقادی و اقتصادی و هم ساختارهای فرهنگی و ادبی.  شکل‌گیری طبقۀ پیشه‌ور در شهرهای اصفهان و شیراز و ظهور تشیع این تغییر را نشان می‌دهد. ادبیات که به خانقاه و دربار اختصاص داشت وارد محافل عمومی شد. ذهنیت اجتماعی به جانب  واقع‌گرایی گرایید و نمود بارز این واقعگرایی در سبک وقوع پدیدارشد. 

ادامه نوشته

شاعری ناشناخته در طرز خیال از بخارا

میر شریف منصف، که در سمرقند و بخارا مشهور به بابا خواجه بوده شعرش در سالهای 1100 مورد توجه اهالی آن خطه قرار داشته است. سبک وی رنگی خاص از «طرز خیال» را داراست شبیه همشهری اش شوکت بخاری. ابیاتی از وی از تذکرۀ مذکر اصحاب نوشتۀ ملیحای سمرقندی را نقل می کنم. نازکی، تازگی ایماژها و مضمونهای بکر از ویژگی تک بیتهای اوست.

 در قفس نردبان عین دیوار است:

بس كه سوهان مي‌خوريم از وضع ناهموار خویش      چون قفس خود نردبان گشتیم بر ديوار خويش

 مردمک شدن قطره های اشک :

به ذوق ديدنت هر قطرة اشك                                 به چشم حسرت من مردمك شد

 تکلیف (دعوت) لب به مکیدن :

ادامه نوشته

آركائيسم و سبک

واحدهاي زبان (تكواژها، واژه‌ها، عبارات و ساختهاي نحوي) بر پيشاني خود مهر زمان  دارند، این يعني هويت تاريخي و تاریخمندی زبان. اگر عناصر زبان گذشته را از موقعيت تاريخي آن جدا كنيم و به درون بافت زباني دوره‌هاي بعد منتقل نماييم، هنجار زماني کلام شكسته مي‌شود و سخن از بافت تاریخی که در آن تولد یافته فاصله می‌گيرد. كاربرد عناصر تاريخمند زبان در درون بافت زمانی پس از آن را کهن‌گرایی (آركائيسم) مي‌گويند. کهن گرایی در گفتار امروزی و بازآفرینی جلوه های زبان تاریخی از رهگذر کهن گرایی در شکل گیری سبک و تأثیر کلام، نقش بسزایی دارد برخی از این نقش‌ها عبارت اند از :

ادامه نوشته

متنی از لحظۀ تغییر در تاریخ ادبی

 شعر وحشی بافقی  

متنهای متعلق به لحظه‌های تغییر در تاریخ ادبیات هر چند در چشم خوانندگان عام ادبیات اعتبار چندانی نمی‌یابند اما در بازشناسی نقطه‌های تعیین کنندۀ تاریخ، دوره‌بندی تاریخ ادبی، شناخت تولد و مرگ سبک‌ها و انواع ادبی بسیار مؤثرند. اصطلاح «طرز تازه» را برای نامگذاری سبک جدید شعر عصر صفویه تقی اوحد بلیانی مؤلف تذکرۀ بزرگ عرفات العاشقین (نگارش1024) ...

ادامه نوشته

جهان‌شناسی سبک هندی

 

سبک‌های ادبی هر کدام مولود نگرشی هستی‌شناسانه یا دیدگاهی ایدئولوژیک هستند. سبک هندی نیز علاوه بر زمینة ‌اجتماعی‌اش، زمینه‌های فکری و فلسفی خاص خود را دارد. شاعر سبک هندی جهان خیالی خود را با دقت در امور جزئی می‌سازد. نگاه شاعر بیش ازآن که به روایتهای بزرگ و انتزاعهای کلان هستی‌شناختی مشغول باشد به ساختن جهانهای خرد خیالی دلبسته است.

«به روي بالش هر نقطه از اوراق ديوانش

سرشوريدة ‌صد لعبت مخمور را ديدم

چو کردم ديده را باريک اندر دقت شعرش

خيال جنبش مژگان چشم مور را ديدم»

(طالب آملی، دیوان، 708).

ایماژها در این سبک، به جهان‌های بزرگ و لایتناهی اشارتگر نیستند، از این رو این سبک چندان به رازهای ناگشوده و رمزهای بزرگ عوالم غیب کاری ندارد. در این دیدگاه، دنیای معنی نه در جهان بیکرانة متافیزیک، بلکه در خیال شاعرست. شعرِ طرز تازه، ایدئولوژیک نیست زیرا کمتر بر آگاهی جمعی و ناخودآگاه قومی و اسطوره و بیشتر بر حافظة‌ فردی و تجربة‌ شخصی متکی است. حافظة‌ جمعی مبتنی بر آگاهی گروهی و نظام نشانه‌شناختی جمعی است. آن بخش از سبک هندی که ادامة ‌سبک عراقی و سنت شعری فارسی است از نظر اندیشه، درونمایة‌ عرفانی و اخلاقی دارد و از لحاظ تخیل و تصویرگری نیز بر مدار عناصر سنتی و کلیشه‌ای می‌چرخد. صرف نظر از بیدل دهلوی و تنی چند از شاعران صوفی مشرب هندی، هرچه ازقرن دهم به جانب قرن دوازدهم می آییم شعر  سبک هندی از اخلاقیات ایرانی و محتوای عرفانی فاصله می گیرد و در جریان طرز خیال (شاخة‌ هندی) به جانب استقلال زیبایی شناختی هندی  پیش می رود.

ز چاک دانة خرما شد این قدر معلوم

که از وفا دل سخت شکرلبان خالی است

(دیوان بیدل، )

 

تصویرهایی از شاعران سبک هندی

 

  1. به خود تپیدن رد پا
  2. فرو رفتن سطر در صفحه
  3. چکیدن رنگ تبسم از پردۀ گوش گل
  4. مضمون بلند در ذهن لال
  5. روییدن چشم از کف دست
  6. خیابان گل از دل به دل
  7. باز شدن نامۀ پیچیده از شوق

 

ادامه نوشته

سبک شناسی در سطح نحوی (4)

ب) زمان  

عامل زمان در جمله، نشان‌دهندة میزان فاصلة گوینده یا نويسنده با موضوع است. می‌دانیم که میزان فاصله گوینده با واقعیت، زاویة‌ دید و ذهنیت وی را نشان می‌دهد. از اين رو عامل زمان، متغير مهمي در میزان واقعگرایی متن و شیوة‌ نگاه مؤلف به امور به شمار مي‌رود.  ...........

ج) صدای دستوری

بخشی از رابطة سبک و اندیشه در صداي دستوري[i] بازتاب می یابد. در زبانشناسی، صداي دستوري عبارت است از رابطة ميان رخداد يا حالت بيان شده در فعل با دیگر شرکت کنندگان در آن (فاعل، مفعول و. . . ). صدای دستوری در کنار دیگر وجوه فعل مانند زمان، نمود،‌ وجهیّت و حالت بازشناخته می‌شود. صداهاي دستوری در زبانهای مختلف متفاوت است اما معمول‌ترین آنها عبارتند از صدای فعال، منفعل و انعکاسی. ..........

ادامه نوشته

سبک شناسی درسطح نحوی (3)

در یادداشتهای پیشین از تقارن و همبودگی سبك و انديشه گفتیم و اهمیت بررسی  وجهیت در  سخن. «کیفیت‌های بیان امور» و نیز هر نوع دخالت گوینده در بیان یک موضوع را در عناصر دستوری می توان جست. جهت‌گیری گوینده در کلام، نوع رابطة او را با شنونده تعیین می‌کند و نقش بینافردی سخن در همین جا مشخص می شود.

در این یادداشت ‌این جهت‌گیری را در سه مقولة فعل، قید و صفت بررسی می‌کنیم.

ادامه نوشته

سبک شناسی در سطح نحوی (2)

الف) وجهیّت (مدالیته) :نظریة ‌مدالیته (وجهیت) در بررسی ادبیات به شیوه‌های گونه‌گون و در معانی گسترده‌ای به کار فته است. بطورکلی وجهیّت را «کیفیت‌های بیان امور» و نیز هر نوع دخالت گوینده در بیان یک موضوع گفته اند که حتی ابعاد زمان و نمود فعل را نیز در بر می‌گیرد.(Nuyts, 2005: 1)   در یک گفتگو، جهت‌گیری گوینده در کلام، نوع رابطة او را با شنونده تعیین می‌کند و نقش بینافردی سخن در همین جا مشخص می شود.

ادامه نوشته

سبک‌شناسی در سطح نحوی (1)

سبك و انديشه با هم متقارن و همبوده‌ و دو روی يك سکه بشمار می‌آیند. به تعبیری پیوستگی سازمند ميان این دو را تا آنجا دانسته‌اند که سبک سازندة انديشه و گزارندة آن است. سبک‌شناسان برآنند که نحوة تركيب اجزاي جمله‌ها و نوع روابط آن‌ها با یکدیگر، ساختِ انديشه را شكل مي‌دهد. بر پایة ‌این دیدگاه، بررسي مقوله‌هاي نحوي در سبك‌پژوهی اهميت بسيار یافته و کشف پیوند میان ساختارهای نحوی و معنای سخن بخشی از بررسی‌های سبک‌شناختی را دربرمی‌گیرد .

ادامه نوشته

شکل گیری سبک فردی

در ديوانهای شاعران معاصر فارسي به سهولت مي‌توان سير تکوین سبك از تقلید اولیه به سوی شخصی شدن را ديد.

الف) سهراب سپهري

ب) اخوان ثالث

ج) شفيعي كدكني

ادامه نوشته

شکل‌گیری و دگردیسی سبك

سبك پديده‌اي نيست كه يكباره و بالبداهه شكل بگيرد. بلكه در گذر زمان آرام و آهسته، مراحل سه گانۀ تقليد تا استقلال و فرديت را طي مي‌كند. به دیگر سخن، ملكة ‌سبكي شخص به تدريج شكل مي‌گيرد و به مرحله‌اي مي‌‌رسد كه ‌شيوة‌ بیان وي از ديگران متمایز مي‌شود.

ادامه نوشته

سعدی و سبک طبیعی

چشمی که تو را بیند و در قدرت بیچون            مدهوش نماند نتوان گفت که بیناست.

سبك طبيعي، در واقع زبان است به همان شكل طبيعي‌اش؛ چنان كه مخاطب احساس مي‌كند به زبان طبيعي و عادی با او سخن مي‌گويند. .....

ادامه نوشته

سبک شناسی شمی

برای رسیدن به متغیرهاى سبكى دو شیوه پیشنهاد شده است:  یكى متغیرهايى كه از پیش تعیین شده است و جفري لیچ آن را "فهرست ويژگي‌هاي بالقوه"[1] می‌نامد. اين فهرست شامل كلية مقولات زباني و بلاغي است كه از قبل برای بررسی سبك متن آماده شده است و مانند یك "نقشه­ى راهنما" عمل می‌كند. شیوه­ی دوم شناسايي"مشخصه‌های برجسته"[2] از طریق خواندن اثر و انس با آن است كه با قضاوت ادبی و شم زبانی .....
ادامه نوشته

سبک‌شناسی در منابع اسلامی

ادیبان و بلاغیان مسلمان در آثار خود بطور پراکنده سبک‌های نویسندگان و شاعران را با صفات و تعابیری معرفی کرده‌اند که گرچه توصیف و تعریف چندان دقیقی از  اصطلاحات مورد نظر خود به دست نداده‌اند اما تنوع اصطلاحات و تعابیر در آثار عربی حاکی از سبک‌آگاهی ادیبان و بلاغیان مسلمان است. در میان این اصطلاحات و تعابیر در گسترة منابع عربی ردپای برخی مباحث سبکی یونانیان را می‌توان یافت. بعید نیست که این مباحث از منابع رومیایی و یونانی به ادب عربی راه یافته باشد. در منابع نخستین سده‌های هجری در آثار جاحظ (د. 255) و آمدی (د.370) و ... سبک صرفاً به معنی سخن والا، نیک و زیباست.  و حتی در نوشته‌های ابو هلال عسکری (د. 382) غالباً با صفات نیک (جید السبک، صحة السبک) آمده است. «سخن سبک‌دار» ....

ادامه نوشته

آیا سبک شناسی علم است؟

دوستان گرامی (غلامرضا اصفهانی و ساغر لب پریده) نکته های دقیقی را در باب سبک‌شناسی مطرح کرده اند.  این یادداشت شاید نتواند پاسخ روشنی بدهد اما امیدوارم اهمیت پرسشهای این دو بزرگوار را نشان دهد.

ادامه نوشته

آیا چیزی به نام "زبان ادبی" وجود دارد؟  

امروزه دیدگاه صورتگرایان، محل سؤال است. آیا براستی می‌توان پذیرفت که چیزی مستقل به نام «زبان ادبی» وجود دارد؟ آیا اصطلاح «زبان شعری» ـ که در نقد فرمالیستی بویژه در زبان فارسی رواج دارد ـ از لحاظ زبان‌شناختی پذیرفتنی است؟

ادامه نوشته

سبک عمومی و گفتمان مسلط

در هر عصری فلسفه‌ای بر زندگی و آرمان‌های آدمیان حاکم است که نگرش و نوع تفکر عمومی آن عصر را تحت سيطرة خود می‌گيرد. بنا بر مشهور بر هر عصری، حقيقتی مسلط است، اين حقيقتِ مسلط در پی خود ذوق و ذهنيت همسان و مشابهی را در افراد می‌پروراند و ديدگاهها و نگرش‌های آن‌ها را به هم نزديک می‌سازد. ابنای هر عصری ذوق خاصی دارند و نوع خاصی از زندگی را می‌پسندند. فرد اگرچه مستقل است اما هيچگاه بيرون از نظام‌های اخلاقی، زيبايی شناختی، فلسفی، مذهبی، اجتماعی و زبانیِ جامعة خود نمی‌تواند زندگی کند؛ او این نظامها را چونان زندان‌هايی در درون خود حمل می‌کند و ناگريز از دریچة این نظامها به جهان می‌نگرد. سبک عمومی در واقع صدای یک عصر  و نوعی گفتمان است که در شرایط ویژة ‌تاریخی و اجتماعی  جریان می‌یابد و هنجارها و الگوهای ساختاری، زبانی، فکری و ایدئولوژیک خاصی آن را از دیگر دوره‌ها و جریان‌ها  متمایز می‌کند.

زبان‌شناسان اخیراً در گرایشهای تحلیل انتقادی، گفتمانی را که غالب شود و به یک شیو‌ة نهادینه برای تفکر و تکلم در بارة امور جهان و جامعه بدل شود «گفتمان مسلط»[1] می‌گویند. نگاهی به سبک‌ها  و مکتب‌های هنری و ادبی غربی نشان می‌دهد که چگونه سبک‌ها  تحت تأثير گفتمان‌های فلسفی، سياسی و اجتماعی مسلط بر هردوره شکل گرفته‌اند. سبک‌های شعر فارسی نیز تحت تأثير شرايط اجتماعی ـ سياسی و گفتمان‌های مسلط است........

ادامه نوشته

ايدئولوژي، سبك و گفتمان

در متن نوشتار و گفتار هر گوينده‌اي نگرش شخصی و ذهنیت هستي‌شناختی، ارزشها، تلقي‌ها، باورها، احساسات و پيشداوريهای زمانة وی، بطور خودآگاه يا ناخودآگاه نمودار می‌شود. شكلهاي كنش و واكنش كلامي با ويژگيهاي يك وضعيت اجتماعي و فکری مشخص پيوند تنگاتنگي دارد.

 زبان در سطوح متفاوت، حامل ايدئولوژي است،  هم به ايدئولوژي شكل مي‌دهد و هم از آن شكل مي‌پذيرد. ايدئولوژي نه تنها «چه گفتن» ما را تحت كنترل خود دارد بلكه «چگونه گفتن» را نيز سازمان‌دهي مي‌كند. هر دوره و هر گروه اجتماعي و ايدئولوژيك سياهه‌اي خاص از شكلهاي سخن  دارد.  در یک کلام زبان صورت مادي و تجسم يافتة محتواي ايدئولوژيها و آغشته به آنهاست.

ایدئولوژی در سطوح مختلف سبک و کلام (نظامهای آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی) نمود می‌یابد. ساختارها و رخدادهاي کلامي، اساساً ماهيتي گفتماني و ايدئولوژيك دارند و بطور غير مستقيم ساختارهاي سياسي و اقتصادي ، مناسبات بازار،  روابط جنسي، مناسبات دولت و نهادهاي اجتماعي مانند آموزش و پرورش و... را در خود جاي مي‌دهند (فركلاف، 1379: 96).

این که ایدئولوژی چگونه در سبک سخن نمود پیدا می‌کند و چگونه باید مواضع ایدئولوژیک را در متن ردگیری کرد از پرسشهای اصلی سبک‌شناس و تحلیل‌گر گفتمان است. موضوعاتی همچون بازتاب ایدئولوژی در ساختارهای زبان، نسبت فردیت هنری و ایدئولوژی، ایدئولوژی در متن ادبی ، تاریخمندی و جاودانگی متن ایدئولوژیک از جمله مسائل مطرح در این مقاله است.

مقاله منتشره در شماره جدید نقد آگاه. ۱۳۸۸

ادامه نوشته

سبک شناسی

سه صدا، سه رنگ، سه سبک

سبک شناسی شعر قیصر امین‌پور

در این مقاله حیات شعری قیصر امین پور، شاعر معاصر فارسی ( متوفی 1386) در سه دورة با عنوان سه سبک فعال، منفعل و انعکاسی از هم متمایز شده است. این تقسیم‌بندی بر اساس تمایزهای زبانی (در قلمرو واژگان و نحو) بلاغی (در تصویرها و صناعات) و اندیشه شکل گرفته است. حیات شعری شاعر، در سه دروة حماسی (فعال)،‌ رمانتیک غمگنانه (منفعل) و تقدیرگرایی درونگرا (انعکاسی) در سه رنگ سرخ، خاکستری و بی‌رنگ تبیین شده است. نتیجه آن که قیصر امین‌پور از لحاظ بیان حساسیت‌هایش در مواجهه با جهان و جامعه شاعری صادق است و «روح زمان» به روشنی در شعرش بازتاب یافته است. شعرش گزارش راستین مناسبات شاعر با هستی و جامعه و تغییرات و تحولات ایدئولوژیک است.

منتشر شده در مجلة ادب پژوهی. دانشگاه گیلان. شمارة ۵. پاییز ۱۳۸۷.

ادامه نوشته

سبك و نحو و زاویه دید

سبكها و ژانرهاي ادبي، الگوهاي دستوري مشخصي دارند. متغيرهاي نحوي، تابع دیدگاه نویسنده درباره موضوعند. مثلاً «زمان»، «قيد»، «صفت» و «وجه فعل» بيانگر نوع نگرش مؤلف به موضوع و فاصلة کلام وي با واقعيت است. این متغیرهای نحوی «زاویة‌دید» گوینده را شکل می‌دهند. مي‌توان با بررسي متغيرهاي نحوي پيوند زبان نويسنده را با مباني فكري و جهان‌بيني وي روشن كرد.

وجهیت (مدالیته) بيانگر نگرش و ذهنیت گوینده در بارة موضوع است که در متغيرهاي نحوي مثل زمان، وجه فعل، صفت، قيد و ...نمودار مي شود.. شدت و ضعف اعتقاد  گوینده به يک موضوع و نيز نوع نگرش وی به یک موضوع در «وجه کلام» وی بخوبي نمود مي يابد. مايکل هلیدی زبان شناس نقشگرا در بحثهاي گرامري خود نشان داده است که وجه در القای معنای بینافردی و تعامل اجتماعی نقش عمده‌ای دارد. وجه کلام در یک گفتگو یا گفتمان، نوع رابطة و مناسبات میان افراد را مشخص می‌کند. «بطور کلی وجهیت اشاره دارد به امکانات زبانی برای توصیف، تعریف، توجیه، درخواست یا تعهدی که فرد در زبان ايجاد می‌کند». [1]

 تأمل در مقوله وجهیت، كار بازشناسي نقشها و معاني ساختهاي زباني را آسان مي‌كند، به گونه‌اي كه با بررسي مقولة وجهيت،‌ می‌توان از جنبه‌هاي روانشناختي زبان و سبك مؤلف، آگاهی دقيق‌تری حاصل کرد. میزان اعتبار معنای گزاره، از لحاظ احتمال یا الزام (شک یا قطعیت) و یا میزان مثبت و منفی بودن آن را به وسیلة حالت کیفی وجه می‌توان بازشناسی کرد.



[1] Toolan, Michael (1988). Language in literature: An introduction to stylistics. London: Arnold

نحو و ايدئولوژي

ساختارهای نحوي جمله‌ها در سخن ايدئولوژيك اهميت خاصی دارد. ايدئولوژي خود را بر روابط نحوي كلمات تحميل مي‌كند و نوع خاصي از گرامر را نيز بر مي‌گزيند. البته اين تحميل صريح و آشكار نيست. (Hynes, 1995: 60). مثلاً يك ليبرال مطلق در بحث از آزادي مسألة آزادی (از/ در/ براي/ بخاطر) را مطرح نمي‌كند، بلكه آزادي در نظر وی بي‌هيچ قيدي مطرح است. اما يك سوسياليست آزادي را با حروف اضافه و متمم (آزادي از- براي-  يِ - در - بخاطرِ) مقيد مي‌كند و دیدگاه ایدئولوژیک وی این پرسشها را در بارة آزادی مطرح می‌کند:‌ آزادي از چه؟ آزادي براي چه؟ آزادي در كجا؟ آزادي براي چه كسي؟

اين صورتهاي نحوي در گفتمانهاي مختلف ايدئولوژيك كاربردهاي مختلف با مقاصد متفاوتي دارند. گاه شاهديم كه «ارزشهاي همگاني» به عقايد ايدئولوژيك تعبیر مي‌شوند. مثلاً «آزادي» كه يك ارزش همگاني و عام است در ليبراليسم به «آزاديِ بازار كار»[i] و در ژورناليسم به «آزادي مطبوعات»[ii]  و در ديدگاههاي نژادپرستانه و فمينيستي به  «آزادي از تبعيض»[iii]  تقليل مي‌يابد (Dijke, 2003: 10).

تغییر حروف اضافه مسیر اندیشه را تغییر می‌دهد. مثلاً شاعری که خود از رزمندگان جنگ بوده، می‌گوید: «به امید پیروزی واقعی / نه در جنگ / که بر جنگ». دو حرف اضافة «در» و «بر» در «پیروزی در جنگ» و « پیروزی بر جنگ» دو موضع کاملاً متقابل را بیان می‌کنند و حامل دو نگرش متفاوت دربارة جنگ هستند. پیروزی «در جنگ» حامل نگرشی ایدئولوژیک است که گوینده، امید پیروزی گروه خود را دارد، اما «پیروزی بر جنگ» حامل نگاهی انسانگرایانه است. در نثر صوفیانة فارسی تغییر حرف اضافه، نقش مهمی در تغییر اندیشه و نگرشهای ایدئولوژیک بر عهده دارد.

در اسرار التوحید آمده است که روزی یاران ابوسعید ابوالخیر به وی گفتند: «فلان مریدت مست در راه افتاده! شیخ گفت: الحمدلله که از راه نیفتاده». بوسعید با جایگزینی حرف اضافة «از» به جای «در» مسیر سخت‌اندیشی معترضان را به جانب تسامح و تساهل تغییر می‌دهد.

عین القضات همدانی (1370: 313) در مرزبندی میان زاهد و صوفی و مرید و محب خدا می‌گوید : «زاهد در آن کوشد که نخورد، ‌و مرید  در آن کوشد که  چه خورد و صوفی در آن کوشد که  با که خورد و محبان خدا در آن کوشند که از او خورند بلکه با او خورند».

كاربرد جملة معلوم يا مجهول، تغيير جايگاه نهاد و گزاره، و بخشهاي جمله براي تأكيد يا عدم تأكيد بر يك موضوع بسيار كارآيي دارد. كاربرد صورتهاي مختلف جمله، نظم واژگانی جمله‌ها، ممكن است نشان دهندة ميزان تأكيد يا عدم تأكيد بر معنايي باشد. چنين تأكيدها يا عدم تأكيدهايي دلالت ايدئولوژيك دارد. مثلاً اگر قرار باشد فاعل به دلايلي ناشناخته بماند و حضورش در متن کم‌رنگ شود، از صدای نحوی منفعل در جمله‌هاي مجهول و شبه مجهول استفاده مي‌شود.

گفتمان ايدئولوژيك براي تأكيد بر حقيقي بودن نظرگاه «خودي»، و تحقير ارزشهاي رقيب، از عناصر نحوي شدت‌بخش بسيار سود مي‌برد. از اين روست كه نحو ايدئولوژيك بويژه در كلام گروههاي اقليت و معترض، قاطع، تند، شديد و مقيد به زمان است. برخي از عناصر نحوي شدت بخش عبارتند از:

1. صفتهاي تفضيلي و عالي براي ترجيح نظرگاه خودي بر غير خودي. 

2. عناصر تأكيدي: مانند مترادفات، تكرار، قيدهاي تأكيد و انحصار و قطعيت،

3. وجه امري و التزامي كه متضمن ملتزم ساختن اعضا به اصول عقاید است.

4. وجه پرسشي با محتواي نفي و انكار (استفهام انكاري) به قصد تأکید

وجهیت در زبان ایدئولوژیک، قاطع و صریح است. به همین جهت متن ايدئولوژيك از ميان وجوه فعل، دو وجه التزامي و امري را چنان به كار مي‌گيرد كه كلام متضمن كنش و عمل باشد و شنونده يا گوينده را ملزم و متعهد به انجام عملي بكند. گرایشهای ایدئولوژیک در واقع بيش از آنكه زبان را برای بيان محتوايي به کارگیرند «با زبان كار انجام مي‌دهند». به همین جهت نقشهای ترغیبی، اقناعی، تنظیم‌کنندگی زبان در نوشتار ایدئولوژیک (از نوع اول)، کاربرد بیشتری دارد. مثلاً در متون آموزشي و گفتمان تعليمي صوفيه، كنش­هاي ترغيبي كلام (Directive Act) غالب است. متنها به مخاطبان  روش سلوک، دستور العملها و اوامر و نواهی طریقت را به شیوه‌ای بیان می‌کنند که براي گوينده يا مخاطب، تعهد و الزام ايجاد شود.

 



[i]. freedom of the market

[ii]. the freedom of the press

[iii]. the freedom from discrimination

درنگهای دستوری در سبک صائب

پیش از هر چیز این چند بیت را تند بخوانید:

        به عشرت ابدی برده است پی صائب              به قسمت ازلی هر دلی که خرسند است

        شرم می‌آید ز تردستان مرا هر چند ساخت      آتش یاقوت را خاموش آب تیشه‌ام

        از دست رعشه‌دار نفس ریخت عاقبت             صائب به خاک ساغر سرشار زندگی

        چون پیرهن یوسف در بادیه پیمایی است        از شوخی بوی گل دیوار گلستان ها

آیا می‌توانید بیتها را تند بخوانید و بفهمید؟ شاید مجبور باشید دو یا سه بار هر بیت را بخوانید تا معنای اولیه و ساخت دستوری آن را در ذهن حاضر کنید. به نظر شما علت اصلی این تأخیر در ادراک چیست؟

ادامه نوشته

گفتگوي با دوستان در باب نحو

يکي از دوستان: یک سوال همیشه برایم مطرح بوده است. این مقولاتی که زیر عنوان مباحث مدرن مطرح کرده اید ایا به نظر شما فقط در قالب نحو لوکس نیست؟ مثلا همین پست چه نکته تازه ای را نسبت به سبک شناسی شمیسا دارد؟ ایا به نظر شما ما خودمان را با نحو لوکس فریب نمی دهیم؟
جسارت نباشد استاد!
--------------------
فتوحي: دوست دانشجو! از توجه تان سپاسگزارم. اين قبيل مسائل نه مدرن است و نه لوکس و فريبنده. موضوع کهني است که از زمان دیونوسوس کاسیوس لونگینوس، حکیم و سیاستمدار سوریایی، قرن سوم میلادی مطرح است، در دنياي ما نيز عبدالقاهر جرجاني (متوفی 471 ق) در نظریة نظم یا «معانی النحو» تنوع معنایی حاصل از جابجايي عناصر سخن را در کتاب دلایل الاعجاز به دقت بررسی کرده و تا آنجا بر نحو تأکيد کرده که راز اعجاز قرآن را در «نظم و تألیف الفاظ آن» دانسته است. به عقیدة ‌وی آنچه «معنی» را می‌سازد صرف الفاظ نیست بلکه نحوة نظم واژه ها و شکل تألیف کلام است. با اين حال امروزه همچنان در کتابهاي زبانشناسي (کتابهاي خاص نحو) موضوع نظم دستوري جمله و رابطة نحو و سبک، سخت مورد مداقه قرار مي گيرد و ظرايف بسياري در آن بازشناخته مي شود. موضوعاتي مثل وجوه نحوي و نسبت متغییرهای نحوی با موضع و تلقی گوينده و رويکرد وي به موضوع، بررسی نحو شخصي، نحو رويا، نحو سلطه، نحو کودک، همگي در سبک شناسي نحو مورد بررسي قرار مي گيرد.

ادامه نوشته

نحو و سبک

نحو چيست؟ نحو (syntax) عبارت است از نظم واژه‌ها در عبارات و جمله‌ها، يا شيوة تركيب واژه‌ها و رابطة آنها با ديگر عناصر جمله و نيز رابطة جمله‌ها با هم. اما دستور (grammar) كاري فراتر از بحث در سطح جمله انجام مي‌دهد. بخش زيادي از تحول زبان كه در سبكهاي تاريخي و منطقه‌اي ديده مي‌شود مربوط به نحو است تا به واژه.  ساخت نحوی یا نظم کلام، به واژه نقش مي دهد و زمينة را براي اجراي نقش معنايي آن فراهم مي آورد.

رابطة نحو و انديشه: تا كنون دو ديدگاه متقابل «تزئيني» و «ارگانيك» در باب سبك مطرح بوده است.

ادامه نوشته

كتابي جديد در سبك شناسي

كتابي كه ازتازه ترينهاي قلمرو سبك شناسي كاربردي (عملگرا) است را خدمت دوستان گرامي معرفي مي كنم. اين كتاب به روش زبانشناسي كاربردي و با تكبه بر روش كنش گفتار. سبك داستان و روايت داستاني را بررسي مي كند.

Elizabeth Black, Pragmatic Stylistics. Edinburgh: Edinburgh University Press, 2006.

Although it has 'Pragmatics' in the title, you will notice that it covers much of the ground that we have covered in this module. You may find the book interesting because it offers further or different perspectives on what I have discussed in my lectures. There are also additional material on ideas or concepts that we were not able to cover for this module, given the time constraint and the fact that our course is more elementary than what the book covers. Here are the chapters of the book in relation to our lecture notes:

Chapters in Black's Book

The Relevant Lecture Notes

1. Pragmatics and Stylistics

2. Nouns and Verbs; 3. Adjectives, Adverbs & the Clause

2. Pragmatic Theories

22. Pragmatic Analysis of Literature 1; 23. Pragmatic Analysis of Literature 2

4. Narrative Voices

11. Point of View in Narrative Fiction

5. Direct and Indirect Discourse

19. Speech and Thought Presentation 1; 20. Speech and Thought Presentation 2

6. Politeness and Literary Discourse

24. Pragmatic Analysis of Literature 3

7. Relevance and Echoic Discourse

23. Pragmatic Analysis of Literature 2 (More advanced than what's covered here)

8. Tropes and Parody

21. Metaphor

9. Symbolism

21. Metaphor

10. Psychonarration

19. Speech and Thought Presentation 1; 20. Speech and Thought Presentation 2

One question you may want to ask is whether pragmatics is actually this wide. In our module, pragmatics is confined to the study of speech acts, the cooperative principle, and politeness (the first two are dealt with in chapter 2 of Black's book, and politeness in chapter 6). So, for the purpose of this module, we assume by default that we are referring to the narrower definition of pragmatics, unless we are told otherwise.

Best wishes,

A/P Talib