بازار پر هیاهوی تصحیح نسخۀ خطی
این سالها شاهد بحرانی در چاپ و انتشار متنهای ادبی فارسی مهم هستیم. ناگاه در فاصلۀ یکی دو سال چند «تصحیح » (1) جدید از یک متن مشهور به زیور طبع آراسته میشود. گرچه میان اهل فن بر سر جزئیات کار مُصحّح بحث و جدلهای بسیار میرود، اما حقیقت آن است که وقتی هیاهوی میان مصحح و منتقد فرو مینشیند، میبینیم که اتفاق علمی و فرهنگی مؤثری رخ نداده است. این چاپهای تازه از یک متن مهم و شناخته شده تنها در چند مورد نسخه بدل با چاپهای پیش از خود تفاوت دارند، اما در عوض اغلاط مطبعی فراوان و اجتهادهای ذوقی و شخصی نامستدل بسیار به ویراست جدید میافزایند. به همین دلیل به ندرت، ویراستهای پیش از خود را منسوخ میکنند. نمیتوان پذیرفت که این بازنشرهای مکرر که با نام تصحیح تازه به بازار میآیند چیزی بر فهم ما از سرشت متن، جایگاه تاریخی آن و از همه مهمتر نقشش در تاریخ اندیشه و فرهنگ میافزایند. با وجود روشهای نوین در زبانشناسی تاریخی و تحلیل پیکرۀ زبانی و ابزارهای رایانهای، این بازچاپهای بازاری نه از نظام زبانی و پیکرۀ متن، تصویر تازهای عرضه میکنند و نه درک متفاوتی از متن و سرگذشت تاریخی آن برای خوانندگان حرفهای به ارمغان میآورند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اصطلاح «تصحیح» متضمن این پیش فرض است که دستنویسها غلط است و باید آنها را تصحیح کرد. حال آن که کار متنپژوه، تنها تصحیح اغلاط نیست بلکه وظیفۀ اصلی او تحقیق و تبیین علت خطاها ، افتادگیها، افزودههاست. او باید تفاوت لهجه، رسم الخط، تصرفات ذوقی و دستکاریهای ایدئولوژیک نسلهای پسین را به روشنی و با اسلوبی روشمند گزارش دهد. اینها از وظایف محققی است که خود را متخصص احیای متون کهن مینامد. در فرهنگ معاصر عرب به جای «تصحیح متن»، از دو اصطلاح «تحقیق النص» و «توثیق النص» استفاده میکنند. این دو اصطلاح بر ماهیت کار متنپژوهی دلالت بیشتری دارد تا اصطلاح تصحیح. اگر به جای «تصحیح»، اصطلاح «ویراست انتقادی» را به کار بریم متنپژوهان ناگزیر خواهند شد از بازنویسی سادۀ متن گامی فراتر نهند و به مطالبات نقادانۀ ما دربارۀ سرشت و سرگذشت متن پاسخ دهند.