شعری به نام وحشی بافقی

روز مرگم، هرکه شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مست و خراب از می انگور کنید
مزد غـسـال مرا سيــــر شــرابــــــش بدهيد
...

 این مثنوی محتوای شورانگیزی دارد و مردنی حماسی است. به نام وحشی بافقی شهرت یافته اما در دیوانش نیافتم.  محتوای شعر خیلی جذاب است اما فرم شعر شلختگی دارد. زبان شعر وحشی تر از نام وحشی است و مطلقا به سبک وحشی نمی ماند. زیرا

ادامه نوشته

زنانی که شعر مردانه می‌سرودند

 

دمبدم همچو صبا گرد سرایت گردم

تابرون آیی و خاک کف پایت گردم

(جواهر العجایب، 968 ق: 137)

دشوار است که بتوان قبول کرد در دوران حکومت مذهبی سختگیر شاه طهماسب، زنی عاشق شود در اطراف خانۀ معشوق بگردد و منتظر بیرون آمدنش باشد و چنین بسراید. این بیت حالات مردی عاشق را به ذهن متبادر می کند که مانند سگ اطراف خانۀ معشوق پرسه می‌زند و خود را خوار و خاک وی می کند. اما فخری هروی تذکره نویس قرن10 ( که در هند تذکره‌اش را نوشته) این بیت را به نام دختر غزالی یزدی آورده است؛ این بیت در اوج وقوع سرایی قرن دهم سروده شده، درست زمانی که غزل فارسی آکنده از عشق به معشوقان مذکر و خردسال است.
در همان روزگار هلالی جغتایی، وحشی باقی و محتشم کاشانی معشوقشان را در چهرۀ سوارکاری جنگاور بر سر زین اسب توصیف کرده اند. معشوقی که مانند شاطر جلال، پری بر سر دستار می‌زده و سوار بر رخش، کمان کشیده، قبای ترکانه در تن، برای ورود به بزم چنان لباس پوشیده که گویی به تنهایی می‌رود تا بر هزار لشکری زره پوش بزند:

چو شاخ گل شده کج در میان خانۀ زین
إتاغه از سر دستار مایلِ سر دوش

ز رخش راندنش از ناز در نشیب و فراز
زمین ز شوق به افغان و آسمان به خروش

نموده دوش بدوش ابروان خم به خمش
به زور غمزه کمان‌ها کشیده تا سر دوش

سرشک کرده هم آغوش کامکاران را
قبای ترک که تنگش کشیده در آغوش

لباس بزم به بر آمد آن چنان که مگر
رود جریده زند برهزار جوشن پوش
                                          ( محتشم کاشانی، دیوان، غزل ش 165، ص 1000)


و باز در همان زمان خانمی با «نام حیات که گویند از شهر هرات است» چنین مردانه غزل می‌سراید:

عجب شیرین لبی لیلی عذاری کرده‌ام پیدا
در این ایام خوشحالم که یاری کرده‌ام پیدا
چو مجنون می‌نهم رو بر کف پای سگ کویش
من دیوانه نیکو غم‌گزاری کرده‌ام پیدا

                                     (نقل از فخری هروی، 138)

-------------------------------------
- فخری هروی، محمد. (967 ق). جواهر العجایب.  تصحیح حسام الدین راشدی. چاپ حیدر آباد هند. 1968 م.

- محتشم کاشانی، کمال الدین. (996 ق). هفت دیوان محتشم. 2 جلد. مقدمه، تصحیح و تعلیقات دکتر عبدالحسین نوایی و مهدی صدری. تهران: مرکز نشر میراث مکتوب. 1380ش

ابیاتی از شعر وقوعی قرن دهم

در چند سال اخیر فرصتی دست داد تا هزار بیت وقوعی از دیوانهای وقوعیان و تذکره‌های قرن دهم و پس از آن گردآوری کنم. امیدوارم که بتوانم آنها را به خوانندگان عزیز شعر فارسی تقدیم نمایم. بیتهای وقوعی گرچه خالی از خیال و مجاز و استعاره است، اما جزئیات حالات و رفتارهای عاشق و معشوق را با دقت به تصویر می‌کشد. البته نه تصویر خیالی، بل تصویر زبانی نزدیک به امر واقع. شما می توانید حالت چهرۀ معشوق را در بیت 1، 11،  در ذهن مجسم کنید. 

 

ادامه نوشته