چه گویی نیست مولانا از ایران؟

اگر از شما بپرسند که جلال الدین محمد بلخی ایرانی است یا ترک؟

بگویید این خُراسانی قطعاً پارسی زبان بوده است. اما پیش از آن که به زندگینامۀ مولانا استناد کنید، سراغ آثار خود مولانا بروید. هر مؤلف یک "جهان‌-متن" دارد و جهان-متن وی با سپهرهای فرهنگی و هویتی پیوند استوار می‌خورد. در درون آثار مولانا یک ایران فرهنگی، راسخ ایستاده است و خاستگاه هویتی او را فریاد می‌زند؛ جلال الدین بلخی، تعلقِ تمام عیار به سپهر فرهنگی ایرانی دارد ... برخی از عناصر ایرانی که در صفحه‌صفحۀ آثار مولوی خود را به رخ خواننده می‌کشند از این قرارند:

ادامه نوشته

دَری گونه‌ای است از زبان بزرگ پارسی

به دوست گرامی جناب دکتر قائم‌مقامی درود می‌فرستم که مقاله «دری و پارسی هرگز! پارسیِ دری آری» (1) را به دید انتقادی خوانده‌اند و نکته‌هایی بر آن گرفته‌اند. برخی خرده‌های ایشان، پذیرفتنی است مثل اغلاط مطبعی، و اطلاق فهلویات بر گویش شیراز و خطایم در ذکر موضع بیت نظامی در لیلی و مجنون؛ تذکار ایشان در باب ترک نبودن خاقانی هم قابل تأمل است؛ شخصاً به صرافت درستی یا نادرستی این موضوع نیفتاده بودم؛ هرچند سندی دال بر ترک نبودن خاقانی هم در دسترس نیست.

ادامه نوشته

«برای مدیران BBC که نمی‌دانند فارسی و دری یک زبان است نه دو زبان»

چند سالی است نهادها و گروههایی می‌کوشند تا با جداسازی تعبیر کهن پارسیِ دری، زبان کهن فارسی را دو شقه و بل سه شقه کنند و ساکنان «گسترۀ فارسیگویان» را در سه کشور افغانستان، ایران، تاجیکستان گرفتار ‏نزاعهای سیاسی بر سر زبان نمایند. اخیراً نیز بنگاه خبری BBC بخش فارسی افغانستان را در فیس‌بوک خود به بخش دری افغانستان تغییر داده است. اما این جدا سازی نوعی فتنه انگیزی است و خلاف واقعیت تاریخی.
دو واژۀ دری و فارسی از گذشته‌های بسیار دور هماره، در کنار هم

ادامه نوشته

عطش تغییر خط فارسی

احسان می‌گوید همین خط عربی که در ایران رایج است چقدر مشکل دارد؟ من شنیده‌ام که کلمۀ «استضعاف» را 144 جور می‌شود نوشت! عثطزآف، اصطظعاف، اسطذئاف، عصتظعاف ... بعد با عین عین و عر عر زبان فارسی را به مسخره گرفت. 

گفتم: صدای «ش« در خط انگلیسی چند جور نوشته می‌شود؟
کلماتی را زیر لب گفت و با انگشت شمرد Fascism , schizophrenic, sugar, liquorice, chef

نهایتاً گفت: صدای ش حدوداً 10 جور نوشته می‌شود:
Sh, ch, sch, sc, tio, ci, ti, s, c, x 
گفتم: 

ادامه نوشته

اعترافات دانشگاهی (2)درجه‌ی صفر نگارش

نوشتن زیر درجهی صفر نگارش

بسیاری از دانشگاهیان ویراستاری متن را امری تزیینی و استحسانی می‌پندارند و چندان جدی بدان نمی‌نگرند؛ حال آن که مشکل غالب نوشته‌های ما فراتر از کاربرد نادرست زبان و ناپیراستگی متن است؛ بسیاری از نوشته‌ها فروتر از درجه‎ی صفر نگارش است. این که می‌گوییم «نوشتن زیر درجه‎ی صفر نگارش»، یعنی هنوز معنی و اندیشه در سخن مستقر نشده است؛ سخن در جویبار زبان، روان نشده و گزاره، حاوی مُراد گوینده نیست. جمله، منطبق با منطق معنایی زبان نیست؛ جمله‌های بندنوشت‌ها در کنار هم انسجام دستوری و پیوستار معنایی استواری ندارند. نو واژه‌‌هایی که برابر اصطلاحات خارجی ساخته می‎شود از نظر قواعد ساخت‌واژی زبان فارسی نارسایند و ناگویا. از همین روست که متن‌های سست ما، نیم‌خوانده و ناخوانده به بایگانی‌های تخصصی سرازیر می‌شود.

ادامه نوشته

برجسته‌نویسی نام خاص و واژۀ آغازین جمله (3)

در دو یادداشت پیشین کـاروند بحثی با عنوان «برجسته‌نویسی نام خاص و واژۀ آغازین جمله» مطرح کرد. دوستان موضوع را با موافقت و بیشتر مخالفت دنبال کردند. ایرادهایی که در یادداشتها بر این پیشنهاد گرفته‌اند از این قرار است:

ادامه نوشته

برجسته‌نویسی نام خاص و واژۀ آغازین جمله (2)

سپاس از همه دوستانی که در مخالفت و موافقت با این پیشنهاد کاروند نظر خود را قلمی کردند. دوست بسیار نازنین (با نام نوشتارها) سه ایراد بر پیشنهاد کاروند مرقوم فرمودند که ذیلا نقد ایشان و دفاع کاروند از پیشنهادش تقدیم می‌شود.

نوشتارها در نقد پیشنهاد: کاروند

سلام دکتر عزیز! چند نکته به ذهن می رسد. نخست اینکه شما تفاوت مهم میان زبان هایی را که در انها حروف جداجدا نوشته می شوند (مثل انگلیسی و فرانسوی و ایتالیایی) را با زبانهایی که در انها حروف به صورت پیوسته نوشته می شوند (فارسی و عربی) لحاظ نکرده اید. از این جهت، پیشنهاد شما منطقی به نظر نمی رسد.

دیگر اینکه در همین قطعه ای که خود شما نوشته اید، مبنای 

ادامه نوشته

برجسته‌نویسی نام خاص و واژۀ آغازین جمله (1)

این جمله را تند بخوانید:

«نمونه‌ی دیگری از این مسائل برخوردِ جـهانی با خـیابانی بود که در نظر وی مظهر تجلی خدا بر روی زمین بود».

شـک ندارم که جمله دوبار خواندید، تا بفهمید که

ادامه نوشته