سبک شناسی درسطح نحوی (3)
وجهیت در فعل
وجهیت به طرز بارزی در فعل جمله نیز نمود دارد. وجه فعل، «صورت یا جنبهای از آن است که بر إخبار، احتمال، امر، آرزو، تمنی، تأکید، امید و برخی امور دیگر دلالت میکند» (فرشیدورد، 1382: 381). این جنبه از فعل، در واقع تلقی گوینده از محتوای گزاره را بیان میکنند. مثلاً نشان میدهند که احتمال دارد؛ ضرورت دارد؛ اجازه دارید؛ ممکن است؛ بهتراست؛ یا اطمینان داریم؛ مایلیم؛ انتظار داریم؛ باید یا نباید که رخدادی اتفاق افتد؛ این تلقیها دربارة یک رخداد به وسیلة فعلهای کمکی و جنبة وجهیِ فعل بیان میشود.
دستور نویسان فارسی در موضوع وجه فعل اتفاق نظر ندارند و برخی با گسترش مقوله وجهيت مخالفند و آن را تقليدي از زبانهاي بيگانه ميدانند (فرشید ورد، 1382: 396). با این همه در کتابهای دستور فارسی، فهرستهای متنوعی از وجوه فعل در جملههاي فارسي آمده که بخشی از آنها عبارتند از وجه إخباري، تأكيدي، ترديدي، عاطفي، شرطي، پرسشي، تمنايي (آرزو، دعا، پيشنهاد) ، التزامي، امري، نهي، غيرشخصي (مصدري و وصفي). علت این تنوع و اختلاف نظر،همپوشی قلمروهای معنایی این وجوه است. افعال وجهی را از لحاظ میزان قطعیت معنا میتوان در دوگروه کلی ردهبندی کرد:
الف) آن دسته که وقوع فعل را با درجاتی از قطعیت بیان میکند؛ مثلاً افعالی که برای بیان یک وضعیت قطعی، احتمالی، ممکن، یا غیر ممکن به کار میروند.
ب) آن دسته از افعال وجهی که بیانگر اجبار شنونده یا آزادی عمل وی هستند؛ مثلاً امر به انجام کاری یا نهی از آن، ممنوع یا مجاز ساختن امری، این که بهتراست چیزی رخ دهد یا نه.
برای روشن شدن شیوة به کارگیری وجه فعل در بررسی سبکشناختی لازم مینماید برخی از پرکاربردترین وجوه فعل را که نمود معنایی جمله را شکل میدهند مورد بررسی قرار دهیم:
- وجه اخباری: وجه اخباري، بيانگر وقوع یا عدم وقوع قطعی یک رخداد است. جملة «نویسنده داستانش را چاپ کرد.» از وقوع یک رخداد خبر میدهد و بر اساس مطابقت با واقعیت، صادق یا كاذب است. ديدگاه دستور سنتي در تعريف وجه اخباري همان ديدگاه معنيشناسي شرايط صدق است كه میزان صادق يا كاذب بودن قضايا، يا مسلم و نامسلم بودن آنها را میسنجد.
در متن داستاني يا شعر، بسامد بالاي وجه اخباری بيانگر ارتباط نزدیک گوينده با تجربه است. گاه كاربرد زمان حال با وجه اخباري، نشان دهنده احياي خاطره و نزديك شدن به گذشته است. با اين شیوة روايت، گذشته بطور زنده به اكنون منتقل ميشود. قطعة زیر از زندگینامة عرفانی شيخ احمد جام نامقي (440-536 ق) است که فاصلة میان زمان نگارش آن (ح610 ق) با رخدادهای زندگی شیخ حدود یکصد سال است. نویسنده با انتخاب زمان مضارع اخباري رابطه گوینده را با واقعيت به حداقل رسانده است و خوانندة امروز با گذشت هشتصد سال از زمان نگارش متن فاصلةزیادی با اصل رخداد احساس نمیکند:
«پاره خربزه میستاند و بر هر دو چشم خود مینهد و به جامه محکم میبندد و بر میخیزد و به مسجد بطال چشم بسته میرود و آنجا هم بسیار اقامت میکند چندانکه اطبا لابه میکنند و شفیع میشوند اجابت نمی فرماید. همچنین چشم بسته مینشینند. بعد از آن، آب طلب میفرماید و چشم میگشاید و تجدید وضو میکند و نماز میگذارد و مینشیند و نظر میکنند چشم که دو ماه بود که درد میکرد و آماه کرده بود و اشک روان بوده، آنچنان شده است که هرگز در وی گوییا درد نبود». (مناقب اوحدی کرمانی، 1347: 266).
برای درک اهمیت زمان در وجهیّت کلام، کافی است که این متن را به زمان ماضی بعید بخوانید.
- وجه التزامی: این وجه نشان میدهد جهتگیری و حالت گوینده نسبت به اجرای یک عمل از نوع درخواست، توصيه، اجبار و فرمان است.[1] در وجه التزامی این جهتگیری بهطور ضمنی یا صریح در سخن به ترتیب از ضعیف به جانب شدید در شکلهای زیر بیان میشود:
درخواست و تقاضا : لطفاً این داستان را چاپ کنید.
تعهد انجام : قول میدهم که این داستان را چاپ کنم.
سفارش: سعی کنید این داستان را چاپ کنید.
اجازه: میتوانید این داستان را چاپ کنید. (اجازه دارید)
فرمان: باید این داستان را چاپ کنید. (وجه دستوری)
این وجه از لحاظ شدت و ضعف از خواهش تا فرمان را در بر دارد. مثلاً با فعلهای کمکی «شایسته است، بهتراست، لازم است، باید، مسلم است، ممکن است، ممنوع است، حرام است و ...» درجات سفارش، تأکید، اجازه، امر، نهی و ... را بیان میکند.
- وجه تمنايي: این وجه دربردارندة خواهش و تمنا و مفاهيمي همچون ميل، اميد، دعا و آرزو است و در زبان فارسی با «كاش» و مترادفهاي آن مثل «امیدوارم، آرزو دارم، مایلم، کاش و ...» همراه است:
امیدوارم این داستان را چاپ کنید.
- وجه شناختی[i]: به آگاهی، باور و شناخت گوینده از موضوع مرتبط است و دلالت بر اطمینان یا عدم اطمینان گوینده دربارة صدق یک گزاره دارد. این وجه در تحلیل نظرگاه گوینده یکی از شاخصهای مهم است.
مجلة ادبی مسلماً این داستان را چاپ میکند.
افعال و قیدهای ناظر بر اطمینان قطعی عبارتند از «باید، مسلم است، بطور مستدل، یقیناً، مسلماً، قطعاً ، مطلقاً، و ...» و فعها و قیدهای نشاندهندة عدم اطمینان و تردید از این قرارند «شاید، ممکن است، احتمالاً، ممکن است، ظاهراً، فرضاً و ...».
- وجه عاطفي دربردارندة شور، هيجان و احساسات گوینده و نشان دهندة درجة دوستی یا نفرت وی نسبت به موضوع نسبت به موضوع است.بیان احساساتی مانندِ اندوه، شادي، درد، لذت، ستايش و آفرين، نفرت و كينه، شگفتي، حسرت يا افسوس و مقولاتی از قبیل شرط، تعجب، نفرين با این وجه صورت میگیرد:
خیلی ناراحتم که این داستان را چاپ کردید.
دیگر وجوه کلام مانند وجه پرسشی، شرطي، مصدري و وصفي هر کدام به گونهای بیانگر دیدگاه گوینده نسبت به موضوع است (در این باره رک. Simpson, Paul. 1993:45-55 و آقاگلزاده و ابراهیمپور، 1387). غلبة هرکدام از این وجوه در متن بیانگر دیدگاه نویسنده و شخصیت اوست.
وجهیّت در قيد
قیدها نیز حامل دیدگاه گوینده دربارة به موضوعند و شدت و ضعف تلقی، باور و دلبستگی وی را به عقاید و ایدئولوژیها نشان میدهند. در جملههای زیر یک واحد اندیشه (عارف بودن حافظ) با ذهنیتهای مختلف بیان شده است. نقش اصلی در بیان این دیدگاهها بر دوش«قید» نهاده شده است چنان که اگر قیدها را حذف کنیم چندان تفاوتی در معانی جملهها دیده نمیشود:
گزاره |
دیدگاه |
حافظ، بیشک یک عارف بزرگ است. |
[تأکید و ایجاب] |
حافظ، به هیچ وجه عارف نیست. |
[نفی و انکار] |
حافظ، گویا عارف بوده است. |
[احتمال و تردید] |
حافظ، تقریباًً عارف است. |
[نسبیت] |
فقط حافظ، عارف است. |
[انحصار] |
چگونه ممکن است حافظ، عارف نباشد؟ |
[پرسش و تردید] |
حافظ، متأسفانه عارف بوده است. |
[تأسف] |
کاش حافظ، عارف نبود. |
[تمنا و امید] |
از طریق بررسی قیدها همچنین میزان واقعگرایی و منطقی بودن یا آرمانگرایی و احساساتی بودن سبک گوینده را میتوان بازشناسی کرد. مثلاً کاربرد قیدهای شدید سبک را به جانب اغراق و مبالغه سوق میدهد و نشاندهندة موضعگیری عاطفی گوینده دربارة موضوع.
صفتهای ارزشگذار
صفت، توضیحی دربارة اسم میدهد؛ آنجا که این توضیح بیانگر دیدگاه و قضاوت نویسنده دربارة یک موضوع باشد حاوی وجهیّت است. درجات صفت بیانی (مطلق، برابر، تفضیلی، عالی) از لحاظ بیان کیفیت موضوع یا مقایسه آن با امری دیگر، دربردارندة دیدگاهِ مطلق گوینده دربارة موضوع یا برابر انگاری، برترانگاری و اَبَرْإنگاری است.
آزاد: |
یوسف دانا است |
صفت آزاد |
برابرإنگاری: |
یوسف مانند فرهاد دانا است |
صفت برابر |
برترإنگاری: |
یوسف از احمد داناتر است. |
صفت برتر |
اَبَرْإنگاری: |
یوسف داناترین دانشجو است. |
صفت برترین |
درجة وجهیّت در صفت و قید با کمک عناصر دستوری دیگر افزایش یا کاهش مییابد. این امر به وسیلة قید یا صفت دیگر صورت میگیرد. قیدها و گروههای قیدی که میزان دلالت را در صفت یا قید دیگر کاهش یا افزایش میدهند غالباً از قیدهای مقدار یا کیفیتند که بر فراوانی و شدت و عینیت و کمال دلالت میکنند (فرشیدورد، 1382: 265). شدت و ضعف صفت بیانی به وسیلة قیدهای مقدار وکیفیت در چهار درجه نمودار میشود:
1) صفت آزاد (بدون قید): سیامک خوشصدا است.
2) صفت ضعیف شده: سیامک تا حدودی خوشصدا است.
3) صفت متوسط: سیامک به اندازة کافی خوشصدا است.
4) صفت قوی شده: سیامک فوق العاده خوشصدا است.
در جملة نخست، صفت «خوشصدا» آزاد و بدون وجه است؛ اما در سه جملة (2) تا (4)، قیدها شدت و ضعف دیدگاه گوینده را دربارة خوشصدا بودن سیامک تعیین میکنند.
عناصر دستوري شدت بخش در گفتار گروه ايدئولوژيك یا افراد معتقد به یک ایده، بيشتر نقش بازی میکنند. بسامد بالاي قيدهاي قطعيت و تأكيد و ایجاب، بيانگر باور قطعي و مسلم مؤلف به موضوع است. همچنین در ادبيات اعتراض و نیز ادبيات گروههای اقليت، عناصر دستوری شدتبخش (کاهنده و افزاینده) نقش بسیار دارد. دلیل این امر، موضعگیری قاطعانة مؤلف دربارة موضوع است. در چنین وضعیتی زبان در خدمت قدرت یا به منزلة ابزاری بر ضد قدرت به کار میرود.