شکل گیری سبک فردی
در ديوانهای شاعران معاصر فارسي به سهولت ميتوان سير تکوین سبك از تقلید اولیه به سوی شخصی شدن را ديد.
الف) سهراب سپهري
ب) اخوان ثالث
ج) شفيعي كدكني
الف) سهراب سپهري در نخستين شعرهايش در مجموعة مرگ رنگ (1330) بر راه تقليد از نيما میرود، در شرق اندوه (1340)رگههايي از شيوة شخصياش با ته صدايي از سبك غزليات مولوي ديده ميشود اما در دفتر صداي پاي آب (1344) و مسافر (1345) به فرديت ميرسد.
ب) اخوان ثالث در طول بيست سال - از دفتر ارغنون (1330)تا از اين اوستا (1350) مراحل روشنی از تحول را پیموده است. قالبهاي شعر در ارغنون (1330 ش.) كهن است و زبان كهن، استعارهها و تشبيهها و تصويرها همه به سبك پيشينيان است. تنها رگههايي از زبان محاوره گاه در غزلهايش ديده مي شود. حتي عشق به عنوان يك درونماية برجسته در دفتر ارغنون يك عشق کاملاً سنتی است.
در مجموعة زمستان (1335ش) شاعر زبان و شيوههاي تازهاي را ميآزمايد. اين دفتر را ميتوان دفتر آزمون و تجربه نام نهاد. شعرهاي سال 1327 (خفته، نغمه، همدرد، ارمغان فرشته،) با لحن رمانتيك در قالب چارپارههاي رايج در آن دهه سروده شدهاند. در همين دفتر شعر «ياد» در قالب افسانة و به از تقليد نيما سروده شده و به تدريج شكلگيري زبان خاص در شعرهاي وي و حركت به سوي اقتباس از عناصر زبان قرن چهارم و پنجم را شاهديم. در همينجا جرقههايي از زباني نو و تازه ديده ميشود. اخوان قالبهاي نو نيمايي را نيز در شعرهاي «فرياد«، «فراموش«، «مشعل خاموش» ميآزمايد. اما در شعرهاي «زمستان»، «چاووشي» و « شكار» فرديت شاعرانة او در زبان و تصويرها نمود پيدا ميكند. عناصري كه نشان از حركت اخوان به سمت سبك فردي دارند عبارتند از:
زبان کهن، زبان محاوره،
توصيفگري و روايت.
بسامد اين عناصر در آثار بعدي وي افزایش مییابد و در دروة بعد به عنصر غالب سبك وي تبدیل ميشوند.
در دفتر شعر آخرشاهنامه (1338 ش.) شعرهاي روايي در قالب تمثيلهاي انديشه (شعرهاي طلوع، برف، ميراث، ) جلوههاي قويتري از سبك شخصي اخوان را نشان ميدهد. تشبيهات گسترده (حماسي) و نمادپردازي نيز در اين دفتر ظاهر ميشود. بسامد كهنگرايي زباني در ساختار نحوي و واژگاني بالا ميرود زبان فردي اخوان پختهتر و استوارتر شده (آخر شاهنامه ص 73).
در مجموعة ازاين اوستا (1344 ش.) شیوة روايت تمثيلي به اوج ميرسد و شعرهاي «كتيبه، قصةشهريار شهر سنگستان، آنگاه پس از تندر، مرد و مركب» همگی بر شالودة قصهای تمثیلی استوار میشوند. سبك هموار و يكدست شده و عناصر سبك شخصي روان و يكدست توزيع شدهاند. شاعر به ساختن واژههاي جديد دست ميزند.(از اين اوستا ص 21). فردیت سبکی اخوان در حوزة زبان و انديشه و فرم روايي در مجموعة از اين اوستا به روشنی نمودار میشود.
ج) شفيعي كدكني اولين شعرهايش را در دفترهای زمزمهها ( 1344)، شبخوانی ) 1344)، از زبان برگ (1347) به شيوة غزلسرايان سبك هندي سروده و در مجموعه شب خواني (134) به جست وجوي شيوة شخصي بر ميخيزد و به راه توللي و نيما و نادر پور و اخوان ميرود، اما در كوچه باغهاي نيشابور (1350) به فرديت ميرسد و سبكي ميسازد كه رنگ و بوي شخص خود وي را دارد.
اين تمايز و سير تحول روشن سبك را در ديوانهاي شاعران كهن نميتوان يافت. زيرا همة شعرهاي آنها در دسترس ما نيست و اشعار دورههای نخست شاعریشان كه معمولاً سست و ضعيف بوده باقی نمانده است.
شاعران درجة دو و سه در این روندِ فرارونده به سوی سبک شخصی از حرکت در میمانند و بسیارند شاعران و نویسندگان موفقی که در آغاز مرحلۀ سوم از ترقی باز میمانند، یعنی درست زمانی که میخواهند به استقلال برسند و با صدای شخصی خود سخن بگویند.