سبکشناسی در منابع اسلامی
ادیبان و بلاغیان مسلمان در آثار خود بطور پراکنده سبکهای نویسندگان و شاعران را با صفات و تعابیری معرفی کردهاند که گرچه توصیف و تعریف چندان دقیقی از اصطلاحات مورد نظر خود به دست ندادهاند اما تنوع اصطلاحات و تعابیر در آثار عربی حاکی از سبکآگاهی ادیبان و بلاغیان اسلامی است. در میان این اصطلاحات و تعابیر در گسترة منابع عربی ردپای برخی مباحث سبکی یونانیان را میتوان یافت. بعید نیست که این مباحث از منابع رومیایی و یونانی به ادب اسلامی راه یافته باشد. در منابع نخستین سدههای هجری در آثار جاحظ (د. 255) و آمدی (د.370) و ... سبک صرفاً به معنی سخن والا، نیک و زیباست. و حتی در نوشتههای ابو هلال عسکری (د. 382) غالباً با صفات نیک (جید السبک، صحة السبک) آمده است. «سخن سبکدار»در معنی سخن والا و زیبا با دیدگاه های یونانیان متقدم دربارة سبک همسو است.
در قرن بعد کاربرد اصطلاح سبک با صفات پست، پیچیده، کند، فاسد (ردائة السبک، تعقید السبک، تعسف السبک) هم رواج یافت. (ر.ک. ابوهلال العسکری، دیوان المعانی، ابن ابی الاصبع، تحریر التحبیر).
اسامه بن منقذ (د. 584) در کتاب البدیع فی البدیع فی نقدالشعر در بخشی با نام «باب السبک و الفک» دو اصطلاح «سبک» و «فک» را در تقابل با هم آورده است. سبک یعنی «درهم پیوستگی الفاظ بیت» و «فک» یعنی گسستگی و بیربطی دو مصراع یک بیت.
ابن اثیر الجزری (د. 637) درکتاب المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر سبک را با موضع و بافت کلام مرتبط میسازد. به نظر وی هر لفظی اختصاص به موضع و سبکی خاص دارد. مثلاً دو واژة «جوف» و «بطن» مترادف و هموزناند اما نمیتوان آنها را به جای هم به کار برد. آسانی و روانی تلفظ، عدم تنافر، سنگینی وتنافر الفاظ عامل بیسبکی است. هر لفظی، جایگاه خاصی دارد.
کاربرد تعابیری مانند «اختلاف السبک» در کار جاحظ (در کتاب الحیوان) و «مختار النقد و عیار السبک» در کتاب خریدة القصر و جریدة اهل العصر نوشتة عمادالدین اصفهانی (د.597) حاکی از تأملاتی در بارة مسائل سبکشناختی است.
ادیبان عربی سه اصطلاح «سبک» و «اسلوب» و «حوک» را بسیار به کار بردهاند. غالباً در کاربردهای قرون نخست اسلامی، اصطلاح «سبک»، به معنی مطلقِ سخن نیکو به کار رفته است و در قرون بعد مفهومی انتزاعیتر و کلیتر از «اسلوب» دارد. ادیبان مسلمان برای نامیدن شیوه و طرز بیان یک نویسنده یا شاعر، کتاب یا موضوع خاص از اصطلاح «اسلوب» بهره میگرفتند. مثلاً اسلوب قشیری، اسلوب ابونواس، اسلوب کلیله و دمنه، اسلوب تاریخ، اسلوب مجازی،و ... در مطالعات ادبی معاصر عرب، اصطلاح الاسلوبیه معادل (stylistics) سبکشناسی به کار می رود و با مباحث بلاغت همسویی و پیوند استواری دارد.
اصطلاح سبک در دورههای بعد با صفات و تعابیر متفاوتی به کار رفته که هرچند در بسیاری موارد تعریف روشن و گویایی از آن بدست ندادهاند اما نشان دهندة نوعی تأملات در بارة طرز سخن در میان ادیبان مسلمان است؛
صفات سبک خوب در منابع عربی :
- استقلال سبک (هذا السبک یستقل: ابن ابی الاصبع در تحریر التحبیر)
- درخشندگی زبان و سادگی سبک (براعة اللسان و سهولة السبک: ابوهلال العسکری در دیوان المعانی، کتاب المبالغه)
- درستی سبک و ترکیب (صحة السبک و الترکیب: العسکری در الصناعتین)
- سبک پیراسته (نقیة السبک)
- سبک درست (صحیح السبک: حسن بن بشر الآمدی در الموازنة بین شعر أبی تمام والبحتری)
- سبک زیبا / جادویی (طلاوة السبک: ابن اثیر در المثل السائر)
- سبک ساده (سهولة السبک / سهلة السبک: ابن ابی الاصبع در تحریر التحبیر)
- سبک نرم و رقیق: (رقیق السبک: عماد اصفهانی در خریدة العصر)
- شیرینی سبک (حلاوة السبک: ابوحیان توحیدی در الصداقه)
- نیکویی سبک (حسن السبک: اسامة بن المنقذ در البدیع فی البدیع بخش التطریز)
- سبک آرام وکند (بطئ السبک: ابوحیان توحیدی در الامتاع و المؤانسة: شب هشتم)
- سبک گزیده (مختار السبک)
- سبک لطیف (لطیف السبک)
- سبک نمکین (ملیح السبک)
- زر ناب سبک (ابریز السبک)
صفات سبک بد:
- پستی سبک (رداءة السبک در تحریر التحبیر، باب ائتلاف اللفظ مع الوزن)
- پیچیدگی و تعقید سبک (تعقید السبک در تحریر التحبیر، باب ابداع)
- خیانت سبک (خانَهُ السبک: قاضی ابوالحسن جرجانی در رسالة الوساطه بین المتنبی و خصومه: بخش شعرمتنبی)
- بیراهگی سبک / سبک بیاندیشه (تعسف السبک 2 بار در تحریر التحبیر)