تصویرهایی از شاعران سبک هندی
من و شوخی که دلها شد کباب از گرمی خویش
طپد نقش قدم چون ماهی بیآب در کویش
(سفینۀ خوشگو: 199)
فرو رفتن سطر در صفحه مانند زنجیر در آب
حال سنگینی هجران تو انشا کردم
سطر در صفحه فرو رفت چو زنجیر در آب
(سفینۀ خوشگو: 98 ، میر محمدحسن ایجاد )
چکیدن رنگ تبسم از پردۀ گوش گل
نمیدانم چه افسون خواند بانگ خندهاش یارب
چو گل رنگ تبسم میچکد از پرده گوشم
(سفینۀ خوشگو: 345 ، اوجاگرچند الفت)
مضمون بلند در ذهن لال
به هیچ آهنگ عرض مدعا صورت نمیبندد
چو مضمون بلند افتادهام در خاطر لالی (بیدل، 1165)
روییدن چشم از کف دست
بس که دارند جهانی همه بر دست تو چشم
دیده روید زکفت همچو حباب از دریا (قدسی مشهدی)
خیابان گل از دل به دل
بس که زآمد شد پیغام چکد خون نیاز
از دلم تا به دل یار خیابان گل است (میرزا مقیم کتابدار/ تذکرۀ حسینی )
باز شدن نامۀ پیچیده از شوق
زشوقت انبساطی در دل مکتوب پیدا شد
که هر چندش برنگ غنچه پیچیدم چو گل وا شد
(خوشگو: 194 ، زاهد علیخان سخا )