جهل شاعران
رسيدهايم به درگاه اضطراب
تيغ گنگ كلام به دست بر خاستهایم
تا درخشندگی را از نامها بتراشيم
استعاره، جراحتِ جهالتِ ماست
تمثيل، دردي برآمده از حقارت ما
و رمز، كهنه زخمی است كه
با آمدن هر نوزادي تازه ميشود
باز در کارگاه زبان
شاعران سیبی را خراشیده اند
+ نوشته شده در شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۸ ساعت 12:46 توسط محمود فتوحی رودمعجنی
|