به حق‌شناس زبان‌شناس که می‌گفت زبان یک دروغ است.

اگر نبود دروغِ زبان
لبانت را می‌سوزانْد
«آن کلماتی که آتش انگیزد»
"ریگ آموی و درشتی راه او"
قرِچَّست بود زیر دندان
اگر نبود دروغ زبان

توفانِ زبان هرگز نخواهد وزید
و دماوند در لغت
ریزتر است از دانه‌ی اسپند

سرکه و ریواس
آب در دستگاه تلفظ می‌اندازند
وقتی دهان از تُرشینه خالی است

تُهی‌نامه است لغت‌نامه!
لغتی را خیس کرده هرگز
کتابِ فرهنگ ؟
به صفحه‌ی بعدی چسبیده هرگز
چسب؟

این لَزِج گرم و نرم
لغزان‌ترین امانتی است
که پنج نوبت مُعجزه‌ی غار را
بر حافظه‌ی شهر می‌کوبد.

تورنتو، ۱۷ ربیع الاول، نود و نه