بنیادهای نظری رشتۀ زبان و ادبیات فارسی (10)
باور به پیوند متن با سرچشمۀ معرفت و فضیلت، متضمن این فرض است که محتوای متن، یک امر متعالی، پیشینی و قطعی است. در این نظرگاه، متن یک «رسانه» به شمار می رود برای انتقال محتوای متعالی. از این رو تلاش میشود تا میان متن با منشأ معنای متعالی پیوندهایی برقرار شود. شرح و تفسیر نیز با هدف بازیابی آن معنای متعالی ضروری است و حاشیهنویسی و شرحنگاری کارآمدترین گونۀ نوشتار برای این نوع نگرش است.
شرحنویسی در تفسیر متن مقدس سنتی دیرپا بود و از میان فرقههای دینی، محافل صوفیه، حلقات ادبی و مدارس سنتی به دانشکدۀ ادبیات راه یافت. غلبۀ سنت شرحنویسی بر فعالیتهای ادبی سنتی در دانشگاه حاصل باور به وجود معنای قطعی در متن است. رسیدن به معنای قطعی از رهگذر شرح لغات و مفردات و بازنویسی معنای جملات متن و استناد به متنهای معتبر پیشین ممکن است. در تحلیل زبان استعاری نیز میل به بازشناسی معنای قطعی و تبیین محتوای پیشینی غلبه دارد. هدف غایی در همۀ این روشها، آموزش و القای یک معنا به خواننده است و آزمونها نیز مبتنی بر بازخواست معنای قطعی.
البته این روش آنجا که شارح، همت خود را صرف ریشهیابی اندیشه، مستندسازی، گردآوری شواهد برای معنادار کردن متن میکند بسیار کارآمد و مفید است و یا زمانی که میکوشد تا با تکیه بر منابع همزمان متن، دست کم نزدیکترین تفسیر به مقصود مؤلف را ارائه دهد. اما تلاش برای حصول معنای قطعی گاه به توجیهات و تأویلات نامقبول انجامیده یا سبب گردیده تا برخی متنها که ظرفیت تأویلهای گسترده دارد به یک معنی فروکاسته شود.
بنیاد نظری شرحنویسی بر باور به وجود «معنای پیشینی» استوار است یعنی تمام تلاشها برای رسیدن به «نیت مؤلف» است. باورمند به این دیدگاه، وجود معانی متعدد و متناقض را در متن ناروا میداند. در نتیجه چندمعنایی را برای متن ادبی فضیلت محسوب نمیکند.این نحوۀ برخورد ممکن است در متون تکمعنا به نتایج مقبول برسد اما در شناخت قلمروهای دلالی متون چندمعنا گمراه کننده است؛ چرا که با رد امکان چندمعنایی بودن متن ارزش ادبی آن را نادیده میگیرد و بسا که متن را در زندان یک قرائت ایدئولوژیک حبس میکند. نسلهای جدید در واکنش به رویۀ القای معنای واحد به دامن نظریههای پساساختارگرا پناه بردند تا با قبول نظریۀ «عدم قطعیت معنا» و «مرگ مؤلف» شادمانه بتوانند وجود معنای قطعی و نیت مؤلف را انکار کنند و در فضای آزاد تأویل به بازی با معناهای متن مشغول شوند.
5) صدرنشانی ادبیات تعلیمی و عرفانی