جایگاه متن ادبی در چهار نظرگاه

چهار رویکرد مؤثر که ذکر آنها در چهار یادداشت پیشین گذشت، هر کدام به شیوۀ خاصی و برای اهدافی ویژه متون ادبی فارسی را به مطالعه گرفته اند و هر یک در متون ادبی به دنبال ارزش‌های همسو با مقاصد خویش می‌گردند.  از این رو نگاه به متن ادبی و روش خواندن آن و حتی گزینش نوع متن‌ها در هر یک از این چهار رویکرد متفاوت است. هر کدام ابرمتن‌ها، قهرمانان ادبی، فرم‌ها و سبک‌های جداگانه‌ای را ترجیح می‌دهند.

الف) در رویکرد ملی‎‌گرا، متن ادبی در حکم «سند ملی» است که حاوی ارزش‌های ملی، تمدن و نژاد آریایی، شکوه ایران پیش از اسلام و افتخارات تاریخی است. «زبان متن» نیز به عنوان جوهرۀ ملیت و رکن اساسی هویت ملی است. بازتاب گذشتۀ ملی در متن نیز اهمیت دارد به همین جهت متنی که دیرینگی  و قدمت بیشتر داشته باشد، و سرشت اسطوره‌ای و پشتوانۀ تاریخی آن قویتر باشد مقامش برتر است. همچنین عظمت و بزرگی شاعر یا نویسنده و جهانی‌شدن متن نیز تعالی‌بخش هویت ملی است. با چنین نگرشی پرسش‌های اصلی در این رویکرد از متن ادبی عبارت‌اند از:

1.       اثر ادبی حاوی کدام ارزش‌های ملی است؟

2.       هویت ایرانی چقدر در متن ادبی بازتاب یافته است ؟ (گذشتۀ تاریخی، اسطوره‌های ایران کهن، آداب و رسوم)

3.       ارزش متن از حیث زبان ملی چقدر است؟

نگاه غالب در این رویکرد، ستایش عناصر وطنی در متن و طرد و نکوهش عناصر انیرانی است. قهرمان ادبی از نظر این رویکرد، «مبارز میهن‌پرست» است و ژانر ادبی برتر منظومه‌های حماسی ملی و متون حاوی عناصر  ملی است. زبان‌های ایران باستان از جمله اوستایی و فارسی میانه و پهلوی و متون ایرانی پیش از اسلام در این رویکرد اهمیت و اولویت دارند. و کلیدِ درک و تفسیر متن‌ها و پیوندهای تاریخی به شمار می‌روند.

ب) در رویکرد چپ، برتری از آن ارزش‌های اجتماعی و درونمایه‌های مردمی و زندگی کارگر و رعیت و مبارزات توده‌ها علیه فئودالیسم است. ارزش‌های متن با زیرساخت اقتصادی جامعه مرتبط است و ابرمتن‌ها حاوی ارزش‌های ضد فئودالیته و ضد سرمایه‌داری هستند. برخی از پرسش‌های اصلی در این جریان عبارتند از:

1.       ارزش‌های اجتماعی متن چیست؟

2.       متن در خدمت کدام طبقه است؟

3.       کدام نمودهای مبارزه برای ارزش‌های سوسیالیستی در متن هست؟ (بازشناسی ادبیات اعتراض)

4.       نبرد طبقاتی در متن چگونه بازتاب یافته است؟

بلاغت غالب در این رویکرد، بلاغت اعتراض است. کمونیست‌ها بخش عظیمی از ادبیات درباری و تاریخ نگاری فارسی را به عنوان میراث فئودالیسم و بورژوایی، مردود ‌شمردند. متن‌های صوفیانه را به منزلۀ ادبیات انقلابی و ضد فئودالی معرفی می‌کردند. با اتکا به میراث فلسفی و نظریۀ ادبی مارکسیسم برای فرهنگ توده‌ها، ادبیات عامه و ادبیات کارگری ارزش والایی قائل بودند. قهرمان ادبی کمونیست‌ها  «رنجبرانی از میان رعیت» و فرم ادبی برتر در نظر ایشان داستان واقعگرای اجتماعی است.

ج) در رویکرد اسلامی، برتری از آن درونمایه‌های دینی و ارزش‌ها و اخلاقیات اسلامی است. در این رویکرد، متن برتر، متنی است که از معارف سلامی سرشارتر باشد. پرسش‌های اصلی پیش روی این رویکرد این‌هاست:

1.       اثر ادبی حاوی کدام ارزش‌های اسلامی است؟

2.       معارف اسلامی چگونه در متن ادبی بازتاب یافته است ؟

3.       پیوند متن ادبی با متون مقدس اسلامی چگونه است؟ (تأثر متن از قرآن و حدیث و تاریخ اسلام)

در نگاه این رویکرد، عناصر اسلامی برجسته می‌شوند و عناصر غیر دینی چندان مورد توجه نیستند. ادبیات مدحی درباری و ملیت و قومیت‌گرایی نکوهیده است. متن‌های حاوی معارف اسلامی و  اخلاقی و ادبیات صوفیانه به منزلۀ متون برتر ادبی معرفی می‌شوند. قهرمان متن‌های ادبی این نگرش، پیشوایان دین، صوفیان و  عالمان دین هستند و ژانر ادبی برتر ادبیات تعلیمی و متون صوفیانه است. از آنجا که سرچشمۀ اصلی ارزش‌های دینی و علوم ادبی ما در زبان عربی است پیوند زبان فارسی با ادبیات عرب در این نگرش اهمیت خاصی یافته است. 

د) در رویکرد نظریه‌گرا، متن یک پدیدۀ مستقل و خود بسنده است و ارزش آن در خود او است. رویکردهای متعدد انتقادی از جمله مطالعات فرهنگی، مطالعات میان‌رشته‌ای و خوانش‌های نسبی‌گرا، و پساساختگرایانه، متن ادبی را با مقاصدی متفاوت از مقاصد گروه‌های ایدئولوژیک می‌خوانند. از این نگرگاه، متن نه «سند هویت ملی» است نه «گنجینه معارف دینی» و نه «رسانۀ متعهد» در خدمت ایدئولوژی، بلکه یک پدیدۀ مستقل و محملی برای تأملات نظری و مکاشفات خواننده به شمار می‌رود. در این عرصۀ نظرورزی غلبه با دریافت‌های شخصی و تأویلات آزاد از متن است و بسا که با خوانش ایدئولوژیک  و نظرگاه‌های گروهی ناساز باشد.

نقش جدید و پرکاربردی که اثر ادبی در سایۀ این رویکرد پیدا کرده، «نظرورزی با متن» است. این نقش که تا حدودی مولود فردگرایی معاصر و بازنمود امیال دموکراتیک در جامعۀ فارسی زبان است، متن را محملی برای مکاشفات شخصی می‌داند یا آن را بهانه‌ای می‌یابد برای تأویل و گفت‌آوری. از همین روست که نسل‌های جوان شیفتگی بیشتری به این خوانش‌های آزاد دارند و سنت‌گرایانِ محافظه‌کار در این روش‌ها به دیدۀ تردید می‌نگرند. زیرا از نظر آنان دیگر هیچ فهم ثابت و تفسیر قاطعی وجود ندارد و سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.