غثیان پُستمدرن
جملهها آرام و شیرین میچرخند
در منظومههای موزون
و آهنگهای محزون
پارهگفتاری از مدار زبان گریخته
با چشمهای سفید و سرازیر
و دهانی که وارونه میخواند
در فضای معلقِ نسبیت
اندام حروف از هم فروپاشیده
گفتار پارهها به
بیرون از جهان میگریزند
و کلمات با سرگیجههای زرد
تاریخ را بالا میآورند
این پسامدرنترین غَثیان[i]
«خواندیدنی» است.
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۲ ساعت 12:33 توسط محمود فتوحی رودمعجنی
|