بلاغت سیاسی (2)

انتخابات دهم و

ساخت شکنی در زبان سیاسی

زبان دیپلماتیک: در عالم سياست و در دنياي رقابتهاي تجاري دادن جواب كوتاه، مستقيم و مؤثر  به پرسشهاي سخت و دشوار، كاري بس دشوار است. در زبانهاي غربي روشي کهن وجود دارد به «نام پل زدن». سؤال شونده هنگام مواجهه با سئوالهاي مشكل كه پاسخ صريح به آن ممكن نيست، سعي مي‌كند به نحوي سؤال را به چيزي ارتباط ‌دهد كه دوست دارد راجع به آن صحبت كنند. تا با اين كار از تنگنای پاسخهای بحران ساز رهايي يابد. در بلاغت سنتي اين شگرد با نام صناعت «اسلوب حكيم» آموخته مي‌شد. يعني مهارت حكيمانة تغيير فضاي گفتمان به نفع خويشتن. به تعبير امروز گوینده، توپ را به ميدان حریف مي‌اندازد. البته اين فن مهارت خاصي مي‌طلبد. اگر سياستمدار مقتدرانه از عهدة اين كار بر نيايد، و موضوع را به حوزة بي‌ربطي بكشاند وضعيت دشواري براي خود ايجاد مي‌كند و كارش ساختگي و تصنعي مي‌نمايد و مخاطب بي‌درنگ به ناتواني گوينده پي مي‌برد.

شفافیت و ابهام: يكي از ابزارهاي پرنيروي سياسي و ايدئولوژيك ، مديريت بر شفافيت و ابهام [1]در كلام است. چنان كه نمونه‌هاي معروف در زبان ديپلماتيك نشان مي‌دهد. سياستمداران زبده  و ورزيده هنگامي كه جواب صریح به يك پرسش ممكن نيست و به دلایلی نمي‌توانند به صراحت پاسخ بدهند، سربسته سخن مي‌گويند يا به تعبير روزنامه‌نگاران از پاسخ طفره مي‌روند و به دلايل سياسي، گفتمان را مبهم مي‌كنند. مثلاً وقتي سخنان صریح و روشن در يك موقعيت حساس، بيجا و بيمورد باشد به سادگي به يك خطاي سياسي و یا بحران بزرگ مي‌انجامد. ممكن است سياستمدار يا روزنامه‌نگاري با صنعت توريسم در كشور مخالف باشد اما عقيده اش را پنهان مي‌كند تا مبادا به خشک انديشي (دگماتيزم) متهم شود. در رسانه‌ها و در گفتمان سياسي فارسي به وضوح شاهد كاربرد تعابیر مبهمي مانند «خواست ملت»‌، «ارادة مردم»‌،  «امنیت ملي»، «نارضايتي عمومي»، به جاي واژه‌هاي محافظه‌كارانه‌تر بوده ایم. یا کاربرد ضمیر جمع غایب «آنهایی که می خواهند ...»‌، و یا با صفتهای جانشین اسمهایی که مکتوم می مانند مثل «مفسدان، بدخواهان، همکاران دشمن، دگر اندیشان و ...»‌، اما معمولا مرجع سخن مبهم است و عموم جامعه مرجع و مقصود گوینده را به روشنی در نمی یابند. زیرا کلام مبهم است. بديهي است كه ابهام مي‌تواند بر تخفيف معنا و حسن تعبير و نيز غيرمستقيم بر انكار يا تكذيب يك چيز دلالت كند. معمولاً ابهامها و اشارات کلی در گفتمان سیاسی توسط تحلیل گران و مفسران سیاسی شرح و تبیین می شود.  

با شروع مناظره های انتخاباتی ریاست جمهوری دهم زبان دیپلماتیک سی ساله که بر گفتمان سیاسی جمهوری اسلامی حاکم بود یکباره در هم ریخت و با طرح نام اشخاص و اتهامات رو در رو و غیابی به شخصیتهای سیاسی، زبان از نرم دیپلماتیک خارج شد و هیجانهای تند سیاسی -اجتماعی را به دنبال آورده است. اکنون سیاستمداران خود  با زبانی عریا ن و صریح همدیگر را به چالش کشیده اند و قلمهای تحلیل گران و مفسران سیاسی از تحلیل باز مانده و روزنامه نگاران به تماشای گفتگوهای بی پرده سیاستمداران ایستاده اند. این نو ع گفتمان در دنیای سیاست معمولا "وضعیت شبه بحران" را پدید می آورد.



۱-hedging and vagueness

بلاغت سياسي (1)

بلاغت سياسي چيست؟

اساساً بلاغت به معني «هنر سخن گفتن و تأثير در ديگران و برانگيختن مخاطبان به يك اقدام»، امری است که با سياست مُدُن همزاد است.  در يونان باستان و پس از آن در حكومت روم فن خطابة سياسي و دادگاهي (rhetoric)  لازمة آموزشهاي سياسي براي دولتيان بود.

ميدان سياست، پوياترين و مؤثرترين عرصه‌هاي تعامل اجتماعي است. دولتهاي بزرگ و مبتني بر پشتوانة مردمي از يونان باستان به اين سو هميشه در پي آن بوده‌اند تا براي اين ميدان پر التهاب و مؤثر، مردان پرنفوذ، كارآمد و توانمندي بپرورانند. از روزگار باستان بويژه در تمدن يونان فن سخنوري از مهمترين هنرهايي به شمار مي‌رفت كه مردان سياست بايد بدان آراسته مي‌شدند. بلاغت يوناني و لاتيني بر خلاف بلاغت عربي، روي در عرصة سخنوري سياسي و گفتار اجتماعي داشت در حاليكه بلاغت عربي نوشتار محور شد. ...........

ادامه نوشته

ساخت‌شكني بلاغي

ساخت‌شكني بلاغي

نقش صناعات بلاغي در شکست و واسازی متن

چکیده

اثر ادبی تأویل‌پذیر و چندمعناست. این ویژگی تا حدود زیادی مولود زبان مجازی و صناعات بیانی متن است. این مقاله مي‌كوشد تا نقش زبان مجازی و صناعات ادبي را در شکستن ساختار عادی زبان، تعلیق معنای قطعی، و واسازی متن ادبي بررسي كند. برای این منظور صناعات معنوی را بر اساس نقشی که در ابهام‌آفرینی و فاصله‌گذاری میان متن ادبی و زبان قراردادی ایفا می‌کنند از مجاز مرسل تا پارادوکس رده‌بندی می‌کند. پس از بحث دربارة نقش هر یک از آنها در تکثر معانی و ابهام متن، به این نتیجه می‌رسد که ماندگاری و پویایی متن در تاریخ، مرهون ابهام و تأویل‌پذیری حاصل از مجازها و صناعات بلاغی آن است. زبان مجازی، ذاتاً ساخت‌شكن است؛ زیرا نخست با تغییر گونة ‌بیان، معنای متفاوتی را پیشنهاد می‌کند و در مرحلة دوم امکان قطعیت معنای پیشنهادی را رد می‌کند. و آن معنای قطعی را انکار می‌نماید. بنا بر این متن ادبي، در جریان خوانش‌های مختلف از طریق پنهان‌سازی و تعلیق معنا، پيوسته در كار ‌شكستن ساختار خويش و بازسازی آن است و از رهگذر همین تفاوت و تعلیق، قابلیت گفتگو با تاریخ و نسلهای مختلف را پیدا می‌کند.

کلید واژه :زبان مجازی، صناعات بلاغی، ساخت‌شکنی، ابهام

چاپ شده در فصلنامه نقد ادبیُ شماره ۳. پاییز ۱۳۸۸

ادامه نوشته